شب قبل از شهادتش ، ساعت حدود 12 بود ، درقرارگاه کربلا که نزدیک دجله قرارداشت داخل سنگر بودم دیدم از بیرون کسی صدا می زند آمدم بیرون ، آقامهدی بود با همین قیافه? خسته وخاک گرفته وخواب آلود سلام وعلیک کردیم گفتم بفرما استراحتی بکن گفت مومن الآن وقت استراحت نیست با دو نفر راننده لودر اینجا قرار داشتم که ببرم خط پدافندی که در همایون( جنوب منطقه? بدر) داریم محکم کنیم شما آنها را ندیدی؟ گفتم نه خودم در خدمتم .گفت تو به کارت برس وروبوسی وخداحافظی کرد ورفت. بعدا فهمیدم خودش رفته روی لودر کار کرده و نزدیک صبح آمده پیش بچه ها که از دجله عبور کردند وآنجا می جنگیده تا شهادت. روحش شاد
راوی : یعقوب زهدی
پ ن ؛ نقل است این عکس آخرین تصویر از شهید باکری قبل از شهادت است